اصول قیمت گذاری پروژه برای کارهای برونسپاری

مهمترین اصول قیمت گذاری که فریلنسرها باید رعایت کنند

دو کلمه ی مناقصه و مزایده را احتمالا زیاد شنیده اید.ولی اگر نشنیده اید باید بگوییم که مناقصه از ریشه ی “نقص” می آید و در مناقصه ی یک محصول یا کالا، برنده کسی است که پایین ترین قیمت منطقی را پیشنهاد بدهد. حدس میزنید که مزایده دقیقا برعکس این باشد و برنده ی یک مزایده، پیشنهاد دهنده ی بالاترین قیمت منطقی است. بر کلمه ی “منطقی” تاکید میکنیم، چرا که نوشته ی امروز ما دقیقا در رابطه با همین موضوع است، اینکه چطور برای پروژه ی خود قیمتی تعیین کنیم که منطقی باشد و نظر کارفرما را به خود جلب کند.این منطقی بودن را تحت عنوان اصول قیمت گذاری پروژه مفصل بررسی میکنیم. و در واقع به این سوال پاسخ می دهیم: یک کارفرما چرا باید پروژه اش را به شما بسپارد.

البته منطقی است اگر بگویید که تنها قیمت خوب و مناسب تضمین کننده ی این نیست که پروژه ای به شما برسد و فاکتورهایی مثل تجربه و نمونه کار هم در پذیرش فریلنسر توسط کارفرما دخیل هستند. اما ما در این مقاله تنها به بعد قیمت گذاری می پردازیم و فرض را بر این میگذاریم که باقی شرایطی که ذکر شد برای همه یکسان است.

اصول قیمت گذاری پروژه

تعیین قیمت و به اصطلاح ارزش برای کالا، محصول یا خدمت همیشه چالشی برای فریلنسرها و مخصوصا فریلنسرهای تازه کار به حساب می آید. این مشکل وقتی شدت پیدا می کند که کارفرما برای پروژه ی خود حداقل قیمتی تعیین نکرده باشد و شما باید با توجه به شرح پروژه قیمتی پیشنهاد دهید.

قیمت پیشنهادی برای پروژه باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟

• بیش از حد کم نباشد

همه ی فریلنسرها درابتدای مسیر کار خود از این راه گذشته اند، اینکه صرفا برای گرفتن یک پروژه قیمتی پایین تر از ارزش واقعی کار پیشنهاد دهید. با این کار اگر خوش شانس باشید و بدون اینکه اصول قیمت گذاری پروژه را رعایت کرده باشید، برنده ی این مناقصه شوید، زمان زیادی لازم نیست تا متوجه شوید که درآمد حاصل از این پروژه حتی با هزینه ای که برایش می کنید سر به سر نمی شود و این یعنی ضرر و قطعا دوست ندارید ضرر کنید.

در حالت دیگری که پیش می آید، کارفرما کار را به شما می سپارد اما می توانید مطمئن باشید که این آخرین کار شما با آن کارفرما خواهد بود، این مشکل به دو دلیل اتفاق می افتد: قیمت پایینی که برای پروژه تعیین می کنید این تصور را در کارفرما پیش می آورد که شما توانایی انجام پروژه های بزرگ تر و حرفه ای تر را نخواهید داشت. دلیل بعدی این است که معمولا کار “ارزان” مدت زیادی ارزش نخواهد داشت و کسی پیگیر آن نخواهد شد.

• بیش از حد زیاد نباشد

نیاز به توضیح زیادی برای این مورد نیست، بدیهی است که قیمت بیش از حد زیاد هم در واقع نشان دهنده ی این است که شما هیچ آشنایی با موضوع پروژه ندارید و اصولا سپردن پروژه به شما کاری ریسک دار است.در این حالت است مجددا رعایت نکردن اصول قیمت گذاری باعث می شود کار را از دست بدهید.

دوباره به سوال اول برمیگردیم؟ چه قیمتی باید پیشنهاد دهید که هم منطقی باشد و هم منطبق بر اصول قیمت گذاری تا در نهایت کار به شما تحویل داده شود و بتوانید کسب درآمد کنید؟

اصول رقابت را در نظر بگیرید

در زمینه ی کاری خود فریلنسرهایی را که با میزان تجربه ی شما توانسته اند پروژه های بیشتری را قبول کنند، زیر نظر بگیرید.تعیین قیمت برای یک پروژه ی واحد به عوامل زیادی بستگی دارد که یکی از  مهمترین آنها میزان مهارت فریلنسر است. به همین دلیل نه فریلنسرهای فوق حرفه ای و نه فریلنسرهای آماتور را مبنای قیمت گذاری خود قرار ندهید و همیشه حد وسط را در نظر بگیرید.

هزینه های انجام پروژه را در برابر درآمد آن قرار دهید

در نظر بگیرید که برای انجام پروژه ی مورد نظر حدودا چند ساعت زمان لازم است. سپس به ازای هزینه ای که برای هر ساعت کار فریلنسری در نظر گرفته اید قیمتی برای پروژه پیشنهاد دهید.اینکه به ازای هر ساعت کار چه هزینه ای دریافت کنید، موضوعی است که باید از مدت ها قبل در موردش فکر کنید. در اینجا سعی میکنیم به روش ساده ای نحوه ی محاسبه ی این عدد را بررسی کنیم. دانستن این عدد به شما کمک زیادی در ارائه ی یک مبلغ منطبق براصول قیمت گذاری می کند. البته این اعداد تنها مثال هستند و شما باید آنها را وضعیت خودتان تطبیق دهید:

قدم یک: هزینه های پایه ای برای حداقل لوازم زندگی خود را حساب کنید، مواردی مثل اجاره، خورد و خوراک، هزینه ی اینترنت، استهلاک لپ تاپ، هزینه ی کمی تفریحات و از این قبیل را دقیقا مشخص کنید. فرض می کنیم این عدد درابتدای فریلنسری چیزی معادل 1 میلیون تومان ماهانه باشد.

قدم دو: عدد به دست آمده در مرحله ی قبل را در تعداد ماه های سال ضرب کنید. که در مثال ما این مبلغ برابر با 12 میلیون تومان می شود. عددی که در این مرحله به دست می آورید حداقل مبلغی است که برای رفع نیازهای اولیه ی زندگی خود نیاز دارید.

قدم سه: هر سال حدودا 52 هفته دارد و اگر در نظر بگیرید که در هر هفته فقط 20 ساعت مستقیما روی پروژه های خود کار میکنید و دو هفته هم صرف تعطیلات سالانه می شود، در نهایت 50 هفته ی 20 ساعته و چیزی معادل 1000 ساعت کار مفید در سال خواهید داشت.

قدم چهار: عدد به دست آمده در مرحله ی دو را تقسیم بر عدد به دست آمده در مرحله ی سه کنید. در مثال ما این مقدار برابر ساعتی 12 هزار تومان می شود. این عدد هزینه ای است که باید به ازای هر ساعت کار خود دریافت کنید تا هزینه و در آمد سربه سر شود، از این مبلغ هر چه بیشتر کار کنید، به همان میزان کسب درآمد کرده اید.

بدیهی است که میزان درآمد شما به میزانی که تجربه ی بیشتری کسب کنید در آمد بیشتری کسب خواهید کرد. این موضوع شاید مهمترین اصل از اصول قیمت گذاری در فریلنسری باشد که باید به آن دقت کنید.

هزینه ی انجام پروژه را به قسمت های کوچکتری تقسیم کنید

پروژه ی پیش رویتان را به قسمت های کوچکتری تقسیم کنید و به ازای هر قسمت، مبلغی را پیشنهاد کنید. این کار چند فایده دارد، از جمله اینکه بررسی دقیق تر پروژه به شما کمک می کند که بدانید چه کارهایی باید انجام شود، همچنین به کارفرما اینطور القا می شود که با فریلنسری حرفه ای روبرو است. و این شانس شما را برای دریافت پروژه افزایش می دهد.از طرفی این امکان برای کارفرما فراهم می شود که با توجه به قیمت های ارائه شده برای بخش های مختلف پروژه بهتر تصمیم گیری کند.

نتیجه گیری

مهمترین نکاتی را که در تعیین یک قیمت معقول و منطقی برای پروژه های فریلنسری دخیل هستند، مورد بررسی قرار دادیم. ممکن است فکر کنید در ابتدای کار مجبور هستید پروژه هایی را با قیمت کم قبول کنید، تا برای خود روزمه ای در خورد بسازید؛ پیشنهاد ما این است که به جای اینکار روی مهارت هایتان کار کنید تا بتوانید با اعتماد به نفس و آگاهی بیشتر تعیین قیمت کنید، توانایی بازاریابی شاید یکی از مهمترین این مهارت ها باشد.خیالتان راحت باشد که هیچ فرمول طلایی برای تعیین قیمت وجود ندارد. برای بسیاری از کارها که در حوزه ی فریلنسری جای می گیرند قیمت واحد و استانداردی وجود ندارد.